به مناسبت روز بزرگداشت خواجه شمس الدین محمد ،حافظ "شیرازی" باشگاه دکلمه آوای احساس، از زیر مجموعههای مرکز فرهنگی و اجتماعی خانه مولانا؛ در تاریخ ۲۰ میزان/ مهر، از نشستی با عنوان "حافظ شیرازی؛ از میراث پیشین تا پژواک امروز" میزبانی کرد. این نشست آنلاین به ادامه سلسله نشستهای اندیش محور باشگاه دکلمه آوای احساس با گردانندگی جمعه خان احمدی برگزار شد. در این محفل که در آن جمعی از شاعران نویسندگان و دوستداران فرهنگ و ادب فارسی حضور داشتند، به بررسی استقبال حافظ از پیشینیان(از رودکی تا سعدی) بازخوانی اشعار وی، و نسبت او بر جهان معاصر پرداخته شد. مهندس محسن مصباح: پژوهشگر ادبیات عرفانی و مولانا .شناس علیرضا شیخزاده: دانشجوی دکترای زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید بهشتی تهران. و حبیب ساغر: شاعر و دکلماتور از مهمانان ویژهی این نشست بودند. برنامه با دکلمهی شعر دلانگیز حافظ "شیرازی" توسط آقای محسن مصباح آغاز شد. او با صدایی گرم و تأثیرگذار این غزل را دکلمه کرد: در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی دل که آیینهٔ شاهیست غباری دارد از خدا میطلبم صحبت روشنرایی کردهام توبه به دست صنم بادهفروش که دگر می نخورم بی رخ بزمآرایی… در ادامه، آقای مصباح بیان کرد که شاعران بزرگی مانند حافظ به دربار وصل میشدند، نه به دلیل وابستگی، بلکه به این دلیل که امکانات مالی و دسترسی به آثار پیشینیان را نداشتند. تهیهی کتاب در آن زمان آسان نبود و گاهی ماهها طول میکشید تا نسخهای از شهری دیگر به شیراز برسد. وی تأکید کرد که باید این پیوند شاعران با دربارها را در همین چارچوب تاریخی و فرهنگی فهمید. همچنین آثار این بزرگان در دربار نگهداری میشد تا ماندگار بماند و دسترس دیگران نیز محفوظ باشد، زیرا نگهداری آن در خانهها خطر نابودی و از بین رفتن دسترسی دیگران را به همراه داشت. در ادامه برنامه، آقای مصباح به بررسی و دکلمهی اشعاری پرداخت که نشاندهندهی استقبال حافظ از پیشینیان بود، از رودکی تا سعدی. رودکی: بوی جوی مولیان آید همی یاد یار مهربان آید همی و سپس حافظ را: خیز تا خاطر بدان ترک سمرقندی دهیم کز نسیمش بوی جوی مولیان آید همی منوچهری دامغانی جرعه بر خاک همی ریز که از جام شراب جرعه بر خاک همی ریزند مردان ادیب حافظ : اگر شراب خوری جرعهای بر فشان برخاک از آن گناه که نفعی رسد به غیر چه باک مولانا: تو اگر جرعه نریزی بر خاک خاک را از تو خبرها ز کجاست خیام: نا کرده گناه در جهان کیست بگو وانکس که گنه نکرد چون زیست بگو؟ حافظ : این نه عیب است کزان عیب خلل خواهد بود ور بود نیز چه شد مردم بیعیب کجاست مولانا: ای منور از جمالت دیده جانم چو شمع از در بختم درآ تا جان برافشانم چو شمع حافظ: در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع شبنشین کوی سربازان و رندانم چو شمع مولانا: آن حسن که در خواب همی جست زلیخا ای یوسف ایام به صد ره به از آنی حافظ: گفتند خلایق که تویی یوسف ثانی چون نیک بدیدم به حقیقت به از آنی سرانجام به حضرت سعدی و پاسخ حافظ رسید: حضرت سعدی: عشق ورزیدم و عقلم بملامت برخاست هر که عاشق شد از او حکم سلامت برخاست حافظ: دل و دینم شد و دلبر بملامت برخاست گفت با ما منشین کز تو سلامت برخاست در ادامه برنامه، آقای علیرضا شیخزاده، سخنان خود را با خوانش غزلی از سعدی آغاز کرد. او غزل معروف حافظ را با مطلع: «گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید» تا پایان دکلمه کرد و سپس سخنانش را با موضوع «حافظ و جهان امروز» ادامه داد. آقای شیخزاده در آغاز، چند پرسش اساسی را مطرح کرد: نسبت حافظ با جهان امروز ما چیست؟ چرا باید حافظ بخوانیم؟ و چه ضرورتی دارد که پس از گذشت قرنها هنوز روز گرامیداشت او را جشن بگیریم؟ او در ادامه، در پاسخ به این پرسشها گفت: حافظ شخصیتی جامع است و این جامعیت برای ما اهمیت فراوان دارد. او با فلسفه، عرفان، حکمت، فقه و حدیث آشنایی عمیق داشت و به علوم زمانه خود تسلط یافته بود. آقای شیخزاده افزود: حافظ از نظر لفظ و معنا نیز گسترهای وسیع دارد و دیوان او که در نسخههای مختلف بین ۴۰۰ تا ۶۰۰ غزل را دربر میگیرد، نشاندهندهی وسعت اندیشه و غنای محتوایی اوست. وی گفت: حافظ جامع شاعران پیش از خود نیز هست. او از سعدی، مولوی و خیام تأثیر پذیرفته و بر شاعران پس از خود نیز اثر گذاشته است. در شعر حافظ، شور و زیبایی غزلهای عاشقانهی سعدی، عرفان و معنویت مولوی، و نگاه ژرف و فلسفی خیام با هم درآمیخته است. به همین سبب میتوان حافظ را حافظهی جمعی فرهنگ ایرانی و نگهبان اندیشه و سنتهای پیشینیان دانست. او ادامه داد: مفاهیم متعددی در شعر حافظ دیده میشود، از جمله اسطورههای آفرینش و فرشته، داستانهای قرآنی چون یوسف و زلیخا، نوح و صالح و دیگر نمادهای فرهنگی و دینی که در اشعار او بازتاب یافتهاند. به گفتهی آقای شیخزاده، در دیوان حافظ نگاه قرآنی برجسته است؛ چنانکه خود شاعر گفته است: »صبحخیزی و سلامت طلبی چون حافظ هرچه کردم همه از دولت قرآن کردم» و در جایی دیگر آورده است: »عشقت رسد به فریاد گر خود به سان حافظ قرآن ز بر بخوانی در چهارده روایت» این ابیات نشان میدهد که حافظ نه تنها حافظ قرآن بوده بلکه بر مفاهیم قرآنی نیز احاطه داشته است. آقای شیخزاده افزود: افزون بر نگاه قرآنی، حافظ نگاهی وسیع و فراگیر به جهان داشت. او تنها از منظر تصوف یا زهد به جهان نمینگریست، بلکه نگرش زیباییشناختی و انسانی خود را نیز در شعر بازتاب داده است. به همین دلیل، شعر او ظرفیت چندلایه دارد و هر خواننده بر اساس ذوق و درک خود معنا و تأویل تازهای از آن مییابد. وی گفت: مفاهیمی مانند عشق، آزادی، رندی و صلح در شعر حافظ هنوز برای جهان امروز معنا و ارزش دارند و میتوانند در عرصهی گفتمانسازی فرهنگی الهامبخش باشند. او به گفتهی «گوته» اشاره کرد که گفته است: «اگر لفظ را عروس و معنی را داماد بدانیم، کسی که توانسته بهترین پیوند را میان این دو برقرار کند، حافظ است.» آقای شیخزاده همچنین زبان حافظ را زبانی فاخر، ادبی و هنری دانست که در میان شاعران دیگر بیمانند است. هرچند برخی همعصرانش مانند خواجوی کرمانی و سلمان ساوجی در قالب و وزن به او شباهت داشتند، اما رندی و بازیهای هنری حافظ ویژگی منحصربهفرد اوست. او در ادامه افزود: حافظ شاعری مردمی است. او در شعر خود گفتمانی پدید آورد که هنوز هم در میان مردم زنده است. آیینهایی چون حافظخوانی در شب یلدا، نوروز و شبهای زمستان، نشانهی پیوند ماندگار او با فرهنگ مردم است. از دیگر نکاتی که آقای شیخزاده بر آن تأکید کرد، موسیقی درونی اشعار حافظ بود. او گفت: افزون بر وزن و قافیه، در شعر حافظ موسیقی لطیف و پنهانی جریان دارد، به همین سبب شعر او در اجرا و خوانش آوازی جذابیتی ویژه دارد. در پایان، او به خیال گسترده و پرپرواز حافظ اشاره کرد و گفت: چنانکه خود گفته است: «گفتم که بر خیالت راه نظر ببندم گفتا که شبروست او از راه دیگر آید» خیال حافظ، خیالی بیمرز و خلاق است که خواننده را به اندیشه و تأمل میکشاند و همچنان الهامبخش شاعران و اندیشمندان امروز است. در ادامه برنامه، آقای حبیب ساغر، شاعر و دکلماتور، با صدایی گرم و تاثیرگذار، شعری از حافظ را دکلمه کردند. این اجرا فضای محفل را با حس و حال ویژهی غزلهای حافظ پر کرد و حضار را به دنیای معنوی و زیباییشناسانهی اشعار او برد. پس از دکلمه آقای ساغر، آقای محسن مصباح بار دیگر شعری از حافظ را با مطلع: «ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست منزل آن مه عاشقکش عیار کجاست شب تار است و ره وادی ایمن در پیش آتش طور کجا موعد دیدار کجاست» تا پایان دکلمه کردند. آقای مصباح در ادامه گفتند که: رندی و گستردگی نظر حافظ در جهان مثالزدنی است. او اشاره کرد که حافظ با داشتن فرصت کافی توانسته است ۵۰۳ غزل خود را بارها بازنویسی کند و باب طبع همه مردم در طول روزگار شود. این وسعت نظر و توانایی برای همه شاعران، حتی شاعران معاصر، ویژگیای است که افکارشان را همواره تازه و زنده نگه میدارد. به همین دلیل، به گفتهی ایشان، ما خود را در تجربه و احساسات انسانی درست مانند حافظ و مولانا میبینیم و ارتباطی مستقیم با اندیشه و نگاه این بزرگان برقرار میکنیم. آقای شیخزاده در ادامه به نکات دیگری دربارهی حافظ و جهان امروز پرداختند. او گفت یکی از ویژگیهای ارزشمند حافظ، توجه او به دورنگی، دورویی و ریاکاری است، موضوعی که امروز در جامعه به وفور مشاهده میشود. او به ابیات حافظ اشاره کرد: «واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند» و «در میخانه بستند خدایا مپسند که در خانه تزویر و ریا بگشایند» شیخزاده توضیح داد که حافظ به ما میگوید وقتی در میخانه باز است، مشخص است که برخی افراد به آنجا رفت و آمد میکنند، اما خطر واقعی وقتی است که در ریا و تزویر باز باشد و نتوان تشخیص داد چه کسی واقعاً پایبند اخلاق و شرع است. وی افزود که حافظ با نگاه خیامانه تلاش میکند انسان را متوجه هدف زندگی و ندای درونی خود سازد. او به این منظور ابیاتی مانند: «در اندرون من خسته دل ندانم کیست که من خموشم و او در فغان و در غوغاست» را بیان میکند تا ما بیاندیشیم که صرفاً برای گذران عمر کوتاه نیامدهایم و هر فرد باید به جستجوی معنا و هدف در زندگی بپردازد. آقای شیخزاده همچنین به گفتمان مرنج و مرنجان حافظ اشاره کرد: اگر کسی به تو آزار رساند، نه برنج، و تو نیز نباید به کسی آسیب برسانی. حافظ در اینجا خیر و نیکوکاری و دوری از شر را تبیین میکند و میگوید: «مباش در پی آزار و هرچه خواهی کن که در طریقت ما غیر از این گناهی نیست». در نهایت، او به گفتمان خیامی حافظ دربارهی غنیمت شمردن زمان و حال پرداخت و ابیاتی مانند: «قدر وقت ار نشناسد دل کاری نکند بس خجالت که از این حاصل اوقات بریم» را مثال زد تا نشان دهد که حافظ انسان را به شمارش عمر و استفاده از فرصتها دعوت میکند و بر اهمیت بهرهگیری از ایام تأکید دارد. در ادامه برنامه، آقای حبیب ساغر بار دیگر با صدایی گرم و تأثیرگذار، شعری از آغاز دفتر حافظ را دکلمه کردند. این غزل با مطلع «اَلا یا اَیُّهَا السّاقی اَدِرْ کَأسَاً و ناوِلْها که عشق آسان نمود اوّل ولی افتاد مشکلها» آغاز شد و فضای محفل را با شور و حال ویژهی غزلهای حافظ پر کرد و حضار را به دنیای معنوی و زیباییشناسانهی اشعار او برد. در ادامه برنامه، خانم ثریا بهبودی، مدرس و روانشناس، تحلیل روانشناختی از حافظ ارائه کردند و گفتند که دوران حافظ پر از آشوب سیاسی، نفاق مذهبی و ریاکاری اجتماعی بود. بسیاری از شاعران در این شرایط منزوی شدند یا به دربار پناه بردند، اما حافظ نه تسلیم شد و نه از مسیر خود عدول کرد. بهبودی توضیح داد که حافظ در مواجهه با استرس سه واکنش پایدار داشت: فاصلهگیری عاطفی و والایش: حافظ به جای واکنش مستقیم یا ناامیدی، با رندی، شوخطبعی و شعر استرس را خنثی میکرد، همانند بیت: «ما آزمودیم در این شهر بخت خویش بیرون کنیم باید از این ورطه رخت خویش» درونگرایی و معناگرایی: حافظ استرس را به زبان عرفان و اتصال درونی معنا میکرد و با تفکر عمیق رنج را به معنا تبدیل میساخت، مانند بیت: «در اندرون من خسته دل ندانم کیست که من خموشم و او در فغان و در غوغاست» اعتراض لطیف به ریا و دروغ: حافظ خشم خود را در لفافه بیان میکرد و با عدالت درونی و زبان شعر به منتقدی صادق تبدیل میشد، همانند: واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند خانم بهبودی نتیجه گرفت که این سه سبک واکنش، نشاندهندهی تیپ شخصیت مستقل، معناگرا و منتقد اصیل حافظ است و توانسته است استرسهای زمانه خود را به شکلی هنرمندانه و ماندگار مدیریت کند. در پایان برنامه، گرداننده برنامه پرسش را مطرح کردند: پرسش : شعر و اندیشه حافظ تا چه حد بر شاعران معاصر تاثیر گذاشته و آیا افق عارفانه حافظ در آثار آنها دیده میشود؟. شیخ زاده پاسخ دادند که در ایران، هوشنگ ابتهاج به شدت متاثر از حافظ است و خود تصحیح غزلیات او را نیز انجام داده است. در افغانستان، واصل باختری که در زمان امیر شیرعلی خان میزیست، از لحاظ محتوایی به حدی متاثر از حافظ بود که لقب «حافظ ثانی» گرفت. در جهان معاصر نیز کسانی مانند گوته از حافظ الهام گرفتهاند و دیوان شرق او با نام حافظ منتشر شده است. همچنان "ادوار براون" محقق و پژوهشگر ارزشمند، نیز از شیفتگان حافظ شیرازی بود در ایران، منوچهر آتشی در بافت فضایی غزل حافظ گام برمیدارد و ردپای تاثیر حافظ در اشعار اخوان ثالث نیز مشاهده میشود. با این حال، آقای شیخزاده تاکید کردند که هیچ شاعر معاصری تمام ویژگیها و جامعیت حافظ را ندارد و شخصیتی شبیه حافظ در عصر حاضر دیده نمیشود. این برنامه فرصتی بود برای آشنایی دوباره با اشعار و اندیشههای حافظ شیرازی، بررسی تأثیر او بر شاعران گذشته و معاصر، و همچنین گفتوگو دربارهی مفاهیم انسانی، اجتماعی و فلسفی که اشعار او منتقل میکنند.
ما ...