از تابو، فشار اجتماعی و رشد شخصی

شنبه 5 مهر 1404
83 بازدید
از تابو، فشار اجتماعی و رشد شخصی

نویسنده : اندیشه پروانی

        

سال ۲۰۱۴ بود که من، دختر جوان و پرشور، به عنوان معلم در یکی از مکاتب پروان تعیین شدم. ۲۴ ساله بودم، پر از انرژی و شور زندگی، و علاقه شدیدی به آرایش داشتم؛ مخصوصاً لبسرین سرخ، رنگ ناخن سرخ و سیاه. این انتخاب‌ ها صرفاً به دلیل سلیقه شخصی‌ام بود و هیچ ربطی به جلب توجه دیگران نداشت، اما آنچه در مکتب تجربه کردم، نشان داد که جامعه و حتی هم‌ جنس‌ هایم، می‌توانند دیدگاه‌ های محدود و قضاوت‌ آمیز خود را به زن تحمیل کنند.
در همان ماه‌های اول خدمت، متوجه شدم برخی همکاران زن، پشت سرم حرف و حدیث‌ هایی ساخته‌ اند. آن‌ها رفتار و استایل من را به قصد جلب توجه مدیر جوان مکتب، فاحشه‌وار تفسیر می‌ کردند. چیزی که من هرگز به آن فکر نکرده بودم، به شاگردان هم منتقل شد و باعث شد دیدگاهشان نسبت به من تغییر کند. وقتی مژگان، دختر صنف ۱۱، قضیه را برایم توضیح داد، عصبانیت و ترس یکجا جمع شد. احساس کردم نه تنها به عنوان یک معلم، بلکه به عنوان زن، مورد حمله‌ی همجنس‌ هایم قرار گرفته‌ام.
پس از افشای شایعات، مدیر مکتب مرا به اداره فراخواند. گمان می‌کردم می‌توانم شکایت کنم، اما وقتی رسیدم، دیدم شکایت‌ ها قبلاً ثبت شده است. مدیر گفت که من دختر خوبی هستم اما استایلم برای محیط مکتب مناسب نیست، چون همیشه لبسرین و رنگ ناخن سرخ می‌زنم و ناخن‌ هایم بلند است. حتی وقتی توضیح دادم که این انتخاب شخصی است و هیچ ربطی به طرز نگاه استادان زن و آن لقبی که داده بودند یعنی فاحشه‌گی ندارد، مدیر دوباره اتهام زد که پس اقرار می‌کنی رفتار فاحشه‌وار داری. آن لحظه ترس و خشم یکجا شد؛ ترس از نگاه مدیر و خشم از ناعدالتی و قضاوت زن‌ هایی که همکارم بودند.
فضای اداره برایم خفه کن شد و بیرون شدم فقط رو به مدیر مکتب گفتم برای تک تک تان بخصوص معلمینی که همجنس ام هستند متاسفم!
تجربه من، نمونه‌ای از نگاه محدود و تابو های اجتماعی است که زنان را در محیط کاری و تحصیلی تحت فشار قرار می‌دهد. چند نکته‌ی که قابل توجه برای من از آن تجربه این بود که:
اول_ قضاوت زنان توسط زنان: همکاران زن، که باید پشتیبان و همراه من می‌بودند، اولین کسانی بودند که قضاوت و تهمت ساختند. این نشان می‌دهد فشارهای اجتماعی و هنجارهای فرهنگی حتی زنان را به نقد هم‌ نوع خود سوق می‌دهد.
دوم_ تابوهای مربوط به آرایش و ظاهر: لبسرین و رنگ ناخن سرخ، هنوز نماد بی‌بندوباری یا اخلاقیات پایین در ذهن جامعه است. این تابو زنان را از انتخاب‌ های شخصی خود محروم می‌کند و باعث اضطراب و سرکوب هویت آنان می‌شود.
سوم_ فشار برای جلب رضایت مرد یا محیط: حتی وقتی زن خودمختار است، جامعه و مدیران این انتخاب را به قصد جلب توجه مردانه تعبیر می‌کنند. این فشار روانی استقلال زن را تهدید می‌کند.
چهارم_  پیامدهای حرفه‌ای و اجتماعی: فشار و قضاوت‌ ها می‌تواند مسیر حرفه‌ای و آموزشی زنان را مختل کند و آنان را از فرصت‌ های شغلی و تحصیلی محروم سازد.

اما، با وجود تلخی تجربه، این موقعیت نقطه‌ی عطفی شد. اگر اجازه می‌دادم قضاوت‌ ها و فشار ها مرا بازدارند، شاید هرگز به بورسیه ترکیه و مسیر تحصیلی تا دکترا نمی‌رسیدم. این تجربه نشان داد که مقاومت و حفظ هویت شخصی حتی در مواجهه با قضاوت، می‌تواند مسیر رشد و استقلال را هموار کند.

نتیجه‌گیری
داستان من، روایت یک دختری است که تلاش می‌کند هویت شخصی و حرفه‌ای خود را حفظ کند، در حالی که جامعه و هم‌جنس‌ ها او را قضاوت می‌کنند. این تجربه تلخ اما آموزنده بود و مسیر رشد مرا شکل داد. همه زنان چنین فرصت و پشتیبانی را ندارند و بسیاری مجبور به سرکوب هویت خود می‌شوند. برای تغییر وضعیت، نگاه جامعه به زنان باید اصلاح شود، تابو ها نقد شود و زنان همدیگر را پشتیبانی کنند. تنها در چنین فضایی زن می‌تواند بدون ترس، انتخاب کند و پیشرفت نماید.


										    

مقاله ها

شبکه اجتماعی

نشانی کوتاه : www.khanemawlana.org

مطالب مشابه