به تاریخ ۹ قوس/ آذر که برابر است با ۳۰ نوامبر ۲۰۲۵، باشگاه گفتمانی «روزنهی معرفت» که از زیرمجموعههای نهاد اجتماعی و فرهنگی «خانه مولانا» است، نشستی با عنوان «چیستی جنوساید/ نسلکشی؛ عوامل مؤثر بر ارتکاب و انکار آن» برگزار کرد.
نشست با گردانندگی مسئول باشگاه گفتمانی روزنهی معرفت، نصرتالله اکبری آغاز گردید. ایشان در مقدمه بر اهمیت این موضوع تأکید کردند؛ از آنجا که پیامد نسلکشی نسلها باقی میماند و انکار جنوساید نیز نوعی بیعدالتی است، پرداختن به این موضوع ضروری است. مهمان ویژهی برنامه جناب دکتر امین احمدی بودند که یکی از اندیشمندان و استادان بزرگ افغانستان در حوزه فلسفه، حقوق و مطالعات سیاسیاند و پژوهشهای ارزشمندی بر جا گذاشتهاند.
جناب دکتر در آغاز سخنان خود از خانه مولانا و برگزارکنندگان برنامه سپاسگزاری کردند و فرمودند: موضوع اساسی صحبت من در این برنامه بیشتر عوامل مؤثر بر ارتکاب جنوساید و انکار جنوساید است. در برنامههای قبلی دربارهی خودِ جنوساید و فرق آن با بقیه جرایم صحبت داشتهام. این بحث تحت عنوان «عوامل مؤثر بر ارتکاب و انکار جنوساید» قابل اهمیت است و خیلی روی آن بحث نشده است. چون اولین بار است که روی این موضوع بحث میشود، لازم است یک نگاه کلی به تمام جنبههای جنوساید، بسیار کلی و جامع داشته باشیم.
ایشان ادامه دادند: اولتر از همه باید ضرورت این موضوع مشخص شود که چرا امشب به آن میپردازیم. افغانستان از جمله کشورهایی است که طی نیم قرن اخیر گرفتار جنگهای بسیاری بوده است. علاوه بر جنگ، ما در افغانستان حکومتهای سرکوبگر نیز داشتهایم که هزاران نفر از شهروندان افغانستان را در زندانها و سیاهچالها نگه داشتهاند؛ زندانیسازی دستهجمعی، گروهی، اعدامهای فراقانونی و خودسرانه و همچنین ناپدیدسازی اجباری بیشتر بر کارنامههای تاریک حکومتهای افغانستان صدق میکند.
مثالی که ایشان زدند، حکومت حزب دموکراتیک خلق افغانستان بود؛ حکومتی که قرار بود آزادی و برابری را در افغانستان به ارمغان بیاورد. تعداد کشتارها و اعدامهای زندانیان در یک دوره بیش از پنج هزار نفر میرسد. این پنج هزار زندانی که کشته شدهاند، اکثرشان بدون هیچ محاکمهای اعدام شدند و هیچگونه حقوقی برای آنان قائل نشدند. این فقط اعدام نیست، بلکه مصداق ناپدیدسازی اجباری است؛ چون هیچگونه اطلاعات و نشانهای از آنها به خانوادههایشان داده نشده است.
بنابراین ما یک تاریخ بسیار سخت، سیاه و وحشتناک را در افغانستان گذراندهایم، بهخصوص در این نیم قرن اخیر، از سال ۱۳۵۷ تا اکنون که ۱۴۰۴ است. با تمامی جنایاتی که در بحث جنوساید مطرح میشود، ما یک نوع سروکار با آنها داشتهایم. همچنان چون یک ملت دچار تضادهای قومی و مذهبی هستیم و هنوز یک دولت کامل که ثبات داشته باشد و عدالت و برابری را برای همه مردم افغانستان تأمین کند نداریم، در معرض خشونت، ستیزهجویی و انواع جنایات هستیم و در معرض این هستیم که بار دیگر جرائم بسیار سخت و وحشتناک دامنگیر ما شود.
از این لحاظ لازم است که نگاه و شناخت دقیق و حقوقی نسبت به مسئله جنوساید و جنایات دیگر از قبیل جنایات علیه بشریت و جرائم جنگی داشته باشیم. باید شناخت داشته باشیم که چرا اینگونه جنایات به وجود میآید؟ تحت تأثیر کدام عوامل به وجود میآید؟ اگر به وجود آمد، ما چه مسئولیتی داریم و چگونه با این قضایا برخورد کنیم؟ شناخت دقیق از این مسائل در حقیقت از ضروریات جامعه افغانستان محسوب میشود. اگر ما شناخت درست و دقیق از جنایات داشته باشیم، ممکن است از این فاجعه جلوگیری کنیم. پس شناخت، شرط لازم برای جلوگیری از جنایت است. اینها همه دلایلی است که ضرورت این بحث را نشان میدهد.
ایشان فرمودند: بحثی که من مطرح میکنم بیشتر با زبان حقوقی و انسانی است و کوشش میکنم که رنگ قومی و جناحی نداشته باشد.
ایشان توضیح دادند که اگر مثالهایی از اقوام میزنیم و نام میبریم، به معنای نقد یا محرومسازی آن قوم نیست، بلکه فقط برای نمونه و مثال است تا بحث واضحتر و روشنتر فهمیده شود.
در اولین نکته درباره موضوع فرمودند باید به خود جنوساید بپردازیم؛ اینکه جنوساید چیست؟ در پاسخ گفتند: جنوساید یکی از جرایم بینالمللی است؛ در واقع بزرگترین جرم بینالمللی است که به آن «امالجرائم» میگویند. چرا امالجرائم گفته میشود؟ چون قبل از اینکه جرم و جنایت به مرحله جنوساید برسد، ما دو مرحله دیگر از جرایم بینالمللی داریم:
الف) جرایم جنگی و جنایات جنگی
که در حقیقت ناشی میشود از عدم رعایت یا نقص چهار اصل عمدهای که در قوانین حاکم بر جنگ وجود دارد. و این اصول اساسی عبارت است از:
۱_ اصل تمایز: معنای اصل تمایز این است که میان افراد نظامی و غیرنظامی طرفین جنگ باید تفاوت قائل شد؛ یعنی هدف باید جنگجویان و نیروهای نظامی باشند، نه مردم عادی.
۲_ اصل احتیاط: یعنی طرفین جنگ باید اقداماتی را اجرا کنند که در نتیجهی آن، جان و مال غیرنظامیان در امان بماند.
۳_ اصل تناسب: یعنی زمانی که اهداف نظامی را مورد حمله قرار میدهیم و میخواهیم از بمب برای نابودی آن استفاده کنیم باید توجه شود که به غیرنظامیان آسیب نرسد؛ یعنی هنگام بمباران توجه شود که غیرنظامیان اطراف نظامیان در امان باشند.
۴_ اصل جلوگیری از آسیب غیرضروری و بیرحمی: در جنگ باید از آسیبزدن غیرضروری و اعمال بیرحمانه جلوگیری شود.
ایشان فرمودند جرایم جنگی و جنایات جنگی زمانی رخ میدهد که این چهار اصل رعایت نشود.
ب) جنایات علیه بشریت
نوع دوم از جرایم بینالمللی و مرحله شدیدتر است. در این حالت، حکومت یا گروهی به قصد ضربهزدن یا وارد کردن ضرر علیه یک جمعیت انسانی، اعمالی سیستماتیک را انجام میدهد. این اعمال عبارت است از:
• به قتل رساندن یک گروه انسانی
• نابودسازی یک گروه انسانی
• اخراج و کوچ اجباری یک گروه انسانی
• به بردگی گرفتن یک گروه انسانی
• زندانیکردن یک جمعیت انسانی
• تجاوز جنسی یا بردگی جنسی
• آزار و اذیت جمعی
و در نتیجه، هر عملی که منجر به حذف یا سلب آزادی یک گروه انسانی بهخاطر نژاد، قوم، دین و یا دیگر ویژگیهای آن گروه شود.
ایشان مثال زدند که در حال حاضر «آپارتاید جنسیتی» و آزار و اذیت جسمی که در افغانستان علیه زنان وجود دارد و با وجود اینکه ملل متحد آن را به رسمیت نشناخته، از نمونه جرایمی است که به عنوان جرم بینالمللی شناخته نمیشود، چون سابقه نداشته است.
اما جنوساید:
جنوساید هم از جرایم جنگی بالاتر است و هم از جنایات علیه بشریت. از آنجایی که جنوساید عبارت است از چهار گروه تحت حمایت «پیشگیری و مجازات جنایت جنوساید» که عبارتاند از:
• گروه قومی
• گروه نژادی
• گروه مذهبی/ دینی
• گروه ملی
اگر توسط یک گروه یا یک حکومت، هدف نابودسازی این چهار گروه یا یکی از این چهار گروه وجود داشته باشد، این «عنصر معنوی» جنوساید است. یعنی:
• کشتن اعضای یکی از این گروهها
• رساندن صدمات جسمی و روانی جدی به اعضای این گروه
• تحمیل شرایط سخت زندگی به قصد نابودسازی (مثل تحریمهای شدید اقتصادی، نداشتن دسترسی به آب، غذا و درمان)
• اعمالی که مانع زاد و ولد در این گروه شود
• جدا کردن کودکان این گروه و سپردن آنها به گروه دیگر (مقطوعالنسلسازی)
ایشان فرمودند مجموعه این اعمال مصداق جنوساید است، به شرط آنکه به قصد نابودسازی یک گروه قومی، نژادی، مذهبی یا ملی صورت گیرد.
اعمالی که در جنوساید جرم حساب میشود عبارت است از:
۱. خود جنوساید
۲. برنامهریزی برای جنوساید
۳. تشویق و تحریک به ارتکاب جنوساید
۴. کوشش برای ارتکاب جنوساید
۵. همدستی در جنوساید
ایشان افزودند: اگر دقت کرده باشید در اعمال مجرمانه در غزه و تحقیقاتی که خانم فرانچسکا انجام داده، نشان میدهد که چه گروههایی همدستی میکنند و «اقتصاد جنوساید» بررسی شده است و در این بررسی بسیاری از شرکتهای بینالمللی را همدست جنوساید غزه معرفی کردهاند.
سپس ایشان وارد بحث اصلی شدند:
عوامل مؤثر بر اینکه حکومتها یا گروهها چرا مرتکب جنوساید میشوند
جنوساید نتیجه فرایندهای سیاسی، ایدئولوژیک، اجتماعی و روانی پیچیده است که بهتدریج ساخته میشود. یعنی فرایندهای پیچیده و گستردهای در طی زمان شکل میگیرد که منجر به وقوع جنوساید میشود.
این عوامل عبارتاند از:
۱_ اهداف سیاسی
یعنی حذف تهدید واقعی یا خیالی. هر حکومت فکر میکند که یک دشمن دارد و آن دشمن میتواند واقعی یا خیالی باشد و هدف حذف این تهدید است.
حذف مخالفان، جلوگیری از شورش یا جلوگیری از تجزیه.
یا تقویت انسجام ملی؛ گاهی اوقات با حذف «غیرخودیها» انسجام ملی تقویت میشود.
مثلاً در افغانستان کسانی که مسلمان محسوب نمیشوند «غیرخودی» به حساب میآیند و حذف آنان در دستور کار قرار میگیرد.
یا اینکه به لحاظ قومی بخواهیم یک ملت خالص و یکپارچه داشته باشیم. برای مثال: «هزارهها جایشان گورستان است»؛ این تصورات موجب جنوساید میشود.
۲_ ایدئولوژی نفرت
یعنی یک گروه یا حکومت را به طور مطلق دشمن بدانیم. با تکیه بر مذهب، نژاد یا ملیگرایی افراطی، یک گروه را «ذاتاً شرور» معرفی کنیم.
چنانکه در آلمان نازی چنین شد؛ با تکیه بر ملیگرایی افراطی، یهودیها را ذاتاً شرور معرفی میکردند.
و این همان چیزی است که توسط اسرائیل در مورد اعراب نیز بهکار گرفته میشود.
در افغانستان نیز چنین ایدئولوژیهای نفرت وجود دارد که اساس فکری جنوساید را تشکیل میدهد.
۳_ ایجاد وحدت درونی از طریق دشمنسازی
خیلی وقتها ما نیاز به یک دشمن داریم تا متحد شویم.
«غیر» را بهجز خود تعریف کردن و آن را تهدیدی برای خود تصور کردن، موجب ایجاد هویت جمعی علیه دیگری میشود.
۴_ فرصتطلبی اقتصادی و غارت
یعنی نسلکشی میتواند پوششی برای تصاحب اموال، زمین و منافع اجتماعی باشد.
مثلاً در زمان امیر عبدالرحمن خان، زمینهای هزارهها تصرف شد.
دکتر احمدی گفتند: «من هم از جمله قربانی آن جنوساید هستم.»
چون بهترین فرصت برای تصرف اموال و زمین و حتی بردههای جنسی بود.
اینها میتواند انگیزهای برای ارتکاب جنوساید باشد.
۵_ شکست نهادهای بینالمللی و نبود پاسخگویی
وقتی نهادهای رسمی و بینالمللی شکست میخورند، یک حکومت یا گروه به اقدامات خشونتبار دست میزند.
مانند غزه که نهادهای پاسخگو شکست خورده و اسرائیل به اهداف استراتژیک خود فکر میکند؛ اهدافی چون پاکسازی قومی و کوچ اجباری فلسطینیها.
۶_ انسانیتزدایی هدفمند قربانیان
این پیششرط روانی و اجتماعی نسلکشی است. مردم زمانی قربانی را میکشند که او را «انسان» ندانند.
مثال: یکی از موفقیتهای داعش و گروههای تروریستی همین است که خود را «سزاوار کشتن» دیگران میدانند؛ اگر بکشند «غازی» و اگر کشته شوند «شهید» محسوب میشوند.
طالبان نیز در گفتارشان کسانی را که میکشند «مردار» مینامند.
در مورد هزارهها نیز نخستین برچسب در زمان عبدالرحمن خان «تکفیر» بود؛ بدترین برچسب انسانیتزدا در ادبیات اسلامی.
برچسبهایی چون «هزاره موشخور»، «خر بارکش»، یا نسبتهای تاریخی جعلی مثل «هزارهها قاتل سنیهای عرب در سوریه هستند» نمونههایی از انسانیتزداییاند.
اینها زمینهساز جنوساید میشود.
۷_ فرصتهای تاریخی
مانند فروپاشی حکومت، جنگ داخلی و هرجومرج.
در چنین وضعی، رهبران قومی و نخبهگان برای بازتعریف قدرت تلاش میکنند و ممکن است برای حذف رقیب به جنوساید روی بیاورند.
نتیجه:
پشت هر نسلکشی ترکیبی از ترس، منافع، ایدئولوژی، تبلیغات و فرصتهای سیاسی وجود دارد.
عوامل مؤثر بر اینکه مردم عادی چگونه مرتکب جنوساید میشوند:
مردم عادی تحت عوامل زیر به ابزار جنوساید تبدیل میشوند:
• اطاعت از قدرت؛ یعنی «من فقط از دستور پیروی کردم.»
• دیگریسازی و انسانیتزدایی
• فشار گروهی و همرنگی با جماعت
مثال: اگر یک هزاره در فضای مجازی همرنگ جماعت هزاره نباشد و مطلب ننویسد، تحت فشار قرار میگیرد و خائن شمرده میشود.
• ایدئولوژی نفرت و برساخت دشمن
• محرکهای مادی و سود شخصی
مثال: در دوره عبدالرحمن گفته شد: «هزارهها را بزنید؛ پول و زمینشان برای شماست.» این محرک اقتصادی برای بسیج مردم استفاده شد.
• بیحسی اخلاقی در نتیجه تکرار جنایت
اینا همه مواردی است که بر ارتکاب جنوساید دلالت میکند.
موضوع بعدی: انکار جنوساید
انکار جنوساید نیز نوعی مشارکت در جنوساید محسوب میشود؛ چون قربانیان را نادیده میگیرد، رنج انسانها را انکار میکند و خطراتی را که جامعه انسانی را تهدید میکند پنهان میسازد. انکار جنوساید یک آسیب اخلاقی و جدی است.
سه نوع انکار وجود دارد:
۱_ انکار واقعه
۲_ انکار تفسیری
۳_ انکار اخلاقی
در این خصوص، نقش رسانهها و نقش زبان در انکار بسیار مهم است.
نوع دیگری از انکار داریم به نام انکار اجتماعی؛ یعنی یک توافق نانوشته مبنی بر سکوت.
انکار نهادی: یعنی تبلیغات حکومتی حقایق را پنهان میکند. در افغانستان این نوع انکار بسیار تأثیر داشته است؛ دولتها حقایق مربوط به عبدالرحمن خان را پنهان کردند و سکوت مطلقی درباره آن برقرار بود.
پذیرفتن جنوساید پیامدهای حقوقی و مالی دارد؛ بنابراین انکار صورت میگیرد.
ملیگرایی/ ناسیونالیسم افراطی هم سبب میشود که هر اشارهای به خطای تاریخی، «خیانت» تلقی شود.
دستکاری در نظام آموزشی و سانسور کردن جرایم سبب میشود نسلهای بعدی از رنج اقلیتها بیخبر بمانند.
در افغانستان چند عامل دیگر هم هست که باعث میشود جنوساید را درست نفهمیم یا آن را انکار کنیم:
• ناتوانی در تفکیک: برخی تلاش میکنند یک قوم را متهم جلوه دهند که اشتباه است. جرم فردی است، اما چرا امکان وقوع پیدا میکند؟
باید همه مردم افغانستان به فرهنگ خود مراجعه کنند و هر قومی جنایات خود را بپذیرد.
(تاجیک، ازبک و بیشتر پشتون؛ چون فرهنگ پشتون ضعف بیشتری در این زمینه دارد.)
• دیگریسازی: در فرهنگ هزاره «دیگریسازی» کمتر وجود دارد، اما رنج هزارهها برای دیگران چندان مهم نیست.
در پایان برنامه، فرصتی برای پرسش و پاسخ فراهم شد و حاضران پرسشهای خود را در پیوند با مفاهیم حقوقی، مصادیق تاریخی، عوامل سیاسی و روانی جنوساید و نیز چگونگی پیشگیری از آن مطرح کردند. دکتر احمدی با توضیحات دقیق و مستند به پرسشها پاسخ دادند.
جمع بندی؛
در نهایت، جمعبندی کوتاهی ارائه شد که بر اساس آن، شناخت دقیق مفاهیم حقوقی، آگاهی از عوامل زمینهساز جنوساید، مبارزه با انسانیتزدایی، تقویت فرهنگ پذیرش مسئولیت جمعی و مقابله با انکار تاریخی، از مهمترین گامها برای جلوگیری از تکرار فجایع نسلکشی در افغانستان است
ما ...